جدول جو
جدول جو

معنی زیان رسان - جستجوی لغت در جدول جو

زیان رسان
(کَ / کِ)
زیان رساننده. آسیب و خسارت واردآورنده:
ز اقبال تو سنگسار گردد
چون پیل زیان رسان کعبه.
خاقانی.
رجوع به زیان و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
زیان رسان
آسیب و خسارت وارد آورنده
تصویری از زیان رسان
تصویر زیان رسان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زبان ران
تصویر زبان ران
زبان آور، سخنران، پرگوی، بلیغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نان رسان
تصویر نان رسان
نان رساننده، آنکه به دیگری نان برساند، نان ده
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ سَ / سِ کَ دَ)
اضرار. الحاف. رزء. زیان رسانیدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خسارت و گزند وارد آوردن بر چیزی یا کسی
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِشُ دَ)
آسیب و گزند رسیدن بر کسی یا چیزی:
شمشاد و سرو را ز تموز و خزان چه باک
کز گرم و سرد لاله و گل را رسد زیان.
خاقانی.
نشرۀ من مدح امام است و بس
تا نرسد ز اهرمنانم زیان.
خاقانی.
انباشت شاه معده آب روان به خاک
تا کم رسد به مرکز خاکی زیان آب.
خاقانی.
، خسارت و ضرر رسیدن:
آنکه زیان می رسد از وی به خلق
فهم ندارد که زیان می کند.
خاقانی.
رجوع به زیان و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ / دِ)
صاحب قیل و قال و پرگوی. (برهان قاطع). آنکه سخن بی محابا گوید و بسیار گوید. (آنندراج). پرگوی و کسی که سخنش دراز و طولانی باشد. (ناظم الاطباء) ، بلیغ و زبان آور. (ناظم الاطباء) ، مجازاً، قصه خوان. (برهان قاطع). اطلاق آن بر قصه خوان مجاز است. (ارمغان آصفی) (آنندراج). قصه خوان و افسانه گوی و نقال. (ناظم الاطباء) ، مرد فضول. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِ فُ)
آنکه از وجودش دیگران متنعم شوند. که از فیض وجود او دیگران امرار معاش کنند. که به معیشت اطرافیان کمک کند. روزی رسان
لغت نامه دهخدا
مخفف از این سان، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، بدین نحو، از این طرز، از این دست:
زین سان که کس تو میخورد خرزه
سیرش نکند خیار کاونجک،
منجیک (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ کَ دَ)
زیان رساندن. رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زبان ران
تصویر زبان ران
سخن ران، پرگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میان ران
تصویر میان ران
وسط ران، کودک رسوا، آلت رجولیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان رسان
تصویر نان رسان
کسی که دیگران ازوجودش امرارمعاش کنند و متنعم شوندروزی رسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیام رسان
تصویر پیام رسان
آغاجی
فرهنگ واژه فارسی سره